نقد هاي فلسفي
آخرين پست ها
جهان های ممکن

نظریه جهان های ممکن

بحث جهان های ممکن یکی از مسائل مهمی است که ظاهراً از لایب نیتس شروع شده است و در کریپکی توسعه داده شده است. از این بحث به عنوان ابزاری منطقی برای بکارگیری در فلسفه نام برده می شود. بحث اینجاست که وقتی مثلاً می گوییم یک چیز ضرورت دارد به چه معناست. جواب مرسوم اینست که ضرورت یعنی در همه فروضی که قابل تصور است این امر صادق باشد و اصلاً خلاف آن قابل فرض نباشد. اما در دوران معاصر این اضافه  شد که ممکن است من نتوانم امری را فرض کنم اما بتوانم ذهنی را فرض کنم که آن ذهن بتواند فرض کند. پس با این دیدگاه هر چیزی قابل فرض می شود. نتیجه اینکه ضرورت دیگر بطور مطلق نخواهیم داشت. از طرفی عده هم بحث جهان های ناممکن را مطرح کرده و درباره آن صحبت کرده اند.

اشکالاتی به نظریه جهان های ممکن

 اینجا اشکالاتی قابل طرح است: 

1- بر اساس خود این نظریه می پرسیم این نظریه حتماً صحیح است یا ممکن است صحیح نباشد؟ اگر گفته شود ممکن است صحیح باشد پس دیگر نمی تواند ابزار قابل اعتمادی برای فلسفه باشد و باید از آن دست برداشت. اما اگر گفته شود حتماً صحیح است جواب می دهیم ذهنی را تصور کنید که نظریه جهان های ممکن در آن جواب ندهد یعنی فروض دیگر قابل فرض نباشد پس در آن فرض دیگر نظریه جهانهای ممکن صحیح نخواهد بود.

 2- اگر در امری نمی توانیم فرض خلافش را هم بدهیم آیا می توانیم ذهنی را تصور کنیم که فرض خلافش را بدهد؟ این به این معناست که هم فرض خلافش را ندهیم و هم (به وسیله ذهن فرضی دیگری) فرض خلافش را بدهیم. اینجا وسیله این فرض خلاف مورد بحث نیست بلکه امکان فرض خلاف مورد نظر است. در واقع این فرد  (گوینده این نظریه که ذهن دیگری بتواند خلاف را فرض کند) تصور کرده است که فرض اینکه ذهن دیگری فرضی بکند که من نتوانسته ام فرض کنم جزو فرضهای من نیست. در حالی که من هیچ وقت نمی توانم فرضی کنم که نمی توانم فرض کنم و این واضح است.  

3- آیا ذهن می تواند چیزی که تا به حال ادراکی نسبت به آن نداشته است را فرض کند؟ اگر جواب داده شود که بله و مثالش هم دریای جیوه است می گوییم دریای جیوه مخلوطی از چیزهاییست که قبلاً ذهن درک کرده است و چیز جدیدی نیست. بنابراین اینکه گفته شود انسان ذهنی را فرض کند که آن ذهن امر محالی را بتواند فرض کند(که من نمی توانم فرض کنم) به چه معناست؟ مثلاً می گوییم اجتماع نقیضین محال است و در هیچ حالتی ممکن نیست اجتماع نقیضین ممکن باشد. حال آیا می توان ذهنی را فرض کرد که بتواند فرض کند اجتماع نقیضین ممکن است؟ جواب اینست که خیر و در واقع فرض امر محال در آن ذهن برای من هیچ معنایی ندارد و هیچی(امر بی معنا) را که نمی توان فرض کرد زیرا اگر بتوان فرض کرد پس باید معنادار باشد و اگر معنا دار باشد یعنی آن فرض محال برای من هم محال نبوده و قابل فرض بوده. اما اگر امری واقعاً ضرورت داشته باشد دیگر برای من مخالف آن قابل فرض نخواهد بود.

تتمه: گاهی جواب داده می شود که جهان های ممکن یعنی فروضی که بتوان آنها را بصورت جمله بیان کرد در حالی که جمله بدون معنا منظور نیست و جمله از آن حیث که معنا دار است مد نظر است و بازگشت بحث به معنا (و همان بحثی که بیان شد) می شود.


X