از اشکالاتی که به شکاکان می شود اینست که شما با مبنای شکاکیت دیگر نمی توانید زندگی کنید. پاسخ مرسوم شکاکان اینست که شکاکیت ما در نظر است و در عمل ناچاریم که عمل کنیم و این یعنی مقام نظر از مقام عمل جداست. در باره این مطلب که انسان با شک (یا ظن) خود زندگی می کند باید بگویم:
انسان در محدوده اختیارش نمیتواند با هیچچیزی غیر از یقین (ازجمله شک و ظن) زندگی کند ؛ زیرا انسان در اعمالش همیشه ازآنجهت که دارای اختیار است، گزینههایی را برای انجام در مقابل خود ممکن میبیند و از بین آنها یکی را انتخاب میکند. حال میپرسیم مبنای انتخاب یک گزینه بین بقیه گزینهها چیست؟ اگر گفته شود که گزینه انتخابشده نسبت به بقیه گزینهها ترجیحی نداشته است واضح است که ترجیح بلا مرجح میشود که محال بوده و به تناقض میرسد؛ اما اگر کسی بگوید گزینه انتخابشده ترجیح داشته اما اینجا یقین حاصل نشده است میپرسیم آیا فرد انتخابکننده به ترجیح داشتن آن گزینه یقین داشته یا یقین نداشته است؟ اگر یقین داشته که مطلوب ماست و وجود یقین در اعمال اثبات میشود اما اگر یقین نداشته است پس این بدین معناست که ممکن است این گزینه ترجیح داشته باشد و ممکن است ترجیح نداشته باشد و این هم به این معناست که این فرد قائل نیست که حتماً این گزینه ترجیح دارد که بازهم به ترجیح بلا مرجح میرسیم؛ اما بازهم اگر کسی ادعا کند که فرد انتخابکننده قائل است که بهاحتمال بیشتر این گزینه ترجیح دارد می پر سیم آیا احتمالاً احتمال بیشتر دارد یا یقیناً احتمال بیشتر دارد. اگر یقیناً احتمال بیشتر دارد که مطلوب ما اثبات میشود ولی اگر احتمال است یعنی ممکن است احتمال بیشتر داشته باشد پس نباید گفته شود احتمال بیشتر دارد.(ر.ک: مجموعة رسائل العلامة الطباطبائى، ص 365)